Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران اکونومیست»
2024-04-30@00:31:16 GMT

شاهکارهایی که وارونه نصب شده بودند!

تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۶۸۷۳۲

شاهکارهایی که وارونه نصب شده بودند!

درک تابلوهای انتزاعی گاهی اوقات دشوار به نظر می‌رسد اما تجربه ثابت کرده که نصب آن‌ها در مواردی برای برخی از موزه‌داران به مراتب دشوارتر بوده است.

به گزارش ایران اکونومیست و به نقل از آرت‌نیوزپیپر، هنر همیشه الهام بخش خواهد بود، اما درعین حال سردرگم‌کننده و مبهم است.

در ادامه برخی از نمونه تابلوهای نقاشی مشهوری را مشاهده می‌کنید که حتی برخی از مجرب‌ترین موزه‌دارها نیز در نصب درست آن‌ها با مشکل مواجه شدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تصویر سمت راست هر عکس نحوه نصب درست و تصویر سمت چپ نصب نادرست نقاشی‌ها را به نمایش می‌گذارد.

 

«شهر نیویورک شماره یک» اثر «پیت موندریان» (۱۹۴۱)

مکان: موزه هنری «نوردراین ـ وستفالن» واقع در دوسلدورف

سال گذشته، متصدیان موزه هنری «نوردراین ـ وستفالن» واقع در دوسلدورف در آستانه افتتاح نمایشگاه «موندریان: تکامل» بودند که در مورد یکی از آثار هنری این هنرمند یعنی «شهر نیویورک ۱» (۱۹۴۱) تحقیق کردند. آنها عکسی از این تابلو کشف کردند که در سال ۱۹۴۴ ثبت شده بود. در این عکس، این تابلو در استودیوی موندریان به نحوی نصب شده بود که خطوط دوتایی آبی در بالا قرار گرفته بودند. در نتیجه این تابلو چندین دهه به اشتباه و وارونه نمایش داده شده بود. اما از آنجایی به دلیل آسیب‌پذیر بودن نوارهای چسب رنگی این تابلو، نصب درست آن خطرناک است، این تابلو در نمایشگاه کنونی همچنان به صورت وارونه و نادرست به نمایش گذاشته شده است.

این اثر هنری که در سال ۱۹۴۱ میلادی با استفاده از مجموعه‌ای از نوارهای قرمز،‌ زرد، سیاه و آبی تشکیل شده است با نام «نیویورک سیتی ۱» شناخته می‌شود. این تابلو نخستین‌بار در سال ۱۹۴۵ میلادی در موزه هنر مدرن نیویورک به نمایش گذاشته شد،‌ اما از سال ۱۹۸۰ در مجموعه هنری ایالت نوردراین ـ وستفالن در دوسلدورف آلمان قرار داشت.

نکته قابل توجه دیگر درباره «شهر نیویورک شماره یک» این است که این تابلو برخلاف سایر آثار هنری مربوط به نخستین‌ سال‌های فعالیت هنری «موندریان» امضای او را ندارد. گمان می‌رود این تابلو ناتمام باقی مانده و به همین دلیل امضای «موندریان»‌ بر روی تابلو وجود ندارد.

«دهکده برتون در برف»(۱۸۹۴) اثر «پل گوگن»

مکان: موزه «اورسی» واقع در پاریس

این نقاشی منظره پس از مرگ «گوگن» در سال ۱۹۰۳ در یک حراجی در تاهیتی فروخته شد. به گفته ویکتور سگالن، یکی از دوستان «گوگن» که در این حراجی حضور داشت، حراج‌گذار نقاشی را وارونه ارائه کرد و آن را «آبشار نیاگارا» نامید. «سگالن» آن را به مبلغی معادل چند پنی خرید و آن را به سمت بالا چرخاند و نشان داد که این نقاشی به جای آبشار، کلبه‌های یک روستا را به تصویر می‌کشد. موزه «اورسی» در پاریس بعدها نقاشی «دهکده برتون در برف» را خرید.

«سیاه روی زرشکی»(۱۹۵۸) اثر «مارک روتکو»

مکان: «تیت» واقع در لندن

موسسه «تیت» در سال ۱۹۷۰ یک جفت نقاشی «روتکو» را خریداری کرد و آن‌ها را بر اساس نحوه امضای «روتکو» به صورت افقی نصب کرد. اما ۹ سال بعد، پس از نمایش مجدد، موزه‌داران نظر خود را تغییر دادند و هر دو نسخه «سیاه روی زرشکی» را به صورت عمودی آویزان کردند. در سال ۱۹۸۷ آنها به حالت افقی برگشتند اما سپس به حالت عمودی بازگشتند.

 

«چمن‌های بلند و پروانه‌ها»(۱۸۹۰) اثر «ون‌گوگ»

مکان: گالری ملی لندن

وقتی در سال ۱۹۶۵ میلادی یک دختر دانش‌آموز ۱۵ ساله از گالری ملی بازدید می‌کرد، متوجه شد که علف‌های بلند و پروانه‌ها وارونه به نظر می‌رسند. پس از اطلاع‌رسانی این موضوع به کارکنان، مشخص شد که نقاشی به طور موقت برای عکاسی برده شده بود و در بازگشت، به اشتباه نصب شده است. خوشبختانه این نقاشی فقط ۱۵ دقیقه وارونه نصب شده بود.

 

منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: مارک روتکو ، ون گوگ ، پیت موندریان

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: ون گوگ پیت موندریان نصب شده

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۶۸۷۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا ژاپنی‌ها به نقاشی «ارواح» علاقه دارند؟

شوهر اویوا می‌خواست دوباره با همسایه ثروتمندش ازدواج کند، اما همسرش هنوز زنده بود. او ابتدا سعی کرد اویوا را مسموم کند، اما به جای اینکه او را بکشد، او را به طرز وحشتناکی زشت کرد. سپس او را به رودخانه انداخت تا غرق شود که موفقیت‌آمیز بود. اما بعداً، وقتی به آن رودخانه بازگشت، روح اویوا از آب برخاست تا او را به هرکجا که رفت تسخیر کند!

به گزارش فرادید، تصاویر خوفناکی از این داستان ارواح ژاپنی و سایر موارد مشابه آن، موضوع نمایشگاهی در موزه ملی هنر آسیایی اسمیتسونین است؛ نمایشگاهی با عنوان: «نمایش ماوراء طبیعی: ارواح و تئاتر در چاپ ژاپنی». 

قرن‌ها پیش، داستان‌های ارواح در ژاپن بسیار نقل می‌شدند. بیش از ۵۰ اثر به نمایش گذاشته‌شده از سال‌های ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰ توسط هنرمندان ژاپنی، نمایانگر قدرت ماندگار هنر چاپ چوبی و داستان‌هایی است که امروزه در ژاپن همچنان رونق دارند.

داستان اویوا، همسر وفاداری که روحش برای تسخیر شوهر قاتلش بازگشت، سال ۱۸۲۵ در نمایش کابوکی «داستان ارواح یوتسویا در توکایدو» توسط تسورویا نانبوکو روایت شد. 

کیت بروکس، از متصدیان نمایشگاه، می‌گوید: اگرچه موضوع ماوراء طبیعی مدت‌ها بخشی از فرهنگ ژاپنی بوده، دوره اِدو (۱۶۰۳-۱۸۶۸) و این تولید خاص به این ژانر اهمیت دائمی داد.

تصاویری از این نمایش ارواح و سایر نمایشنامه‌های آن زمان برای مشتریانی که خواهان داشتن یادگاری از نمایش و بازیگران خاص آن در قالب چاپ چوبی بودند، توسط هنرمندان بازتولید شد.

کابوکی که در دوره ادو ایجاد شد، به دلیل اجراهای دارای سبک و جلوه‌های ویژه پیچیده‌ای شهرت یافت که آن را به یک سرگرمی محبوب برای مخاطبان تبدیل می‌کرد. 

بروکس می‌گوید: «ترفندهای روی صحنه مانند درهای مخفی و وسایل زیاد صحنه نمایش مانند خون مصنوعی، وسایلی مانند سیم که شخصیت‌ها با کمک آن‌ها پرواز می‌کردند، همگی نشان‌دهنده حضور ارواح بودند.» 

هزاران چاپ با قیمت‌های شگفت‌آور ایجاد و در دسترس قرار گرفت. بروکس می‌گوید در دهه ۱۸۴۰، یک چاپ چوبی چندرنگ تک ورق به قیمت یک وعده نودل بود. 

چنین نمونه‌های رنگارنگ و زنده‌ای به ندرت پس از نزدیک به دو قرن باقی می‌مانند، به‌ویژه چاپ‌هایی که شامل برگه‌های کاغذی بلند می‌شدند تا جلوه‌های پیچیده صحنه را منعکس کنند. 

یکی از چاپ‌های چوبی استادانه این نمایش سال ۱۸۶۱ توسط اوتاگاوا کونیسادا ساخته شد. در این چاپ، بدن اویوا را می‌بینید که با یک قلاب ماهیگیری به سطح کشیده شده و با بالا بردن برگه، جسد دوم را می‌بینید، خدمتکاری که ناخن‌های دستش بعد از مرگ همچنان رشد می‌کنند. 

این ترفند روی صحنه گیراتر است، چون هر دو جسد توسط یک بازیگر به تصویر کشیده می‌شوند که لباسش را سریع عوض میکند. 

در دهه ۱۸۶۰، نزدیک ۴۰ سال از کاربرد ترفند صحنه می‌گذشت و در آن دهه، از مخازن واقعی آب روی صحنه استفاده میشد. بروکس می‌گوید چاپ‌ها برای بزرگداشت این ترفند ایجاد شدند. این قبیل چاپ‌ها نادر هستند، به خصوص آن‌هایی که کاملاً سالم باقی ماندند. 

ارواح قرن‌ها در تئاتر «نو» برجسته بودند و هدف آن‌ها، مخاطبان نخبه‌تر و باهوش‌تر بود. 

شاکیو، از سری «صد بدون نمایشنامه»، تسوکیوکا کوگیو، چاپ چوبی، ۱۹۲۷-۱۹۲۲ موزه ملی هنر آسیایی

فرانک فِلتِنز، از متصدیان این نمایشگاه می‌گوید: «آن مراسم شامل رقص، سرود و شخصیت‌هایی با ماسک‌های چوبی استادانه میشد. او می‌گوید: گذاشتن ماسک به این معنا بود که فرد اساساً نه تنها جوهره آن نقش را به خود می‌گیرد، بلکه در حال تبدیل شدن به آن است. این نوعی انتقال روح است که برای آن‌ها اتفاق می‌افتد.»

تسوکیکا کوگیو، هنرمند قرن نوزدهم در زمینه چاپ چوبی، نه تنها با مستند کردن شخصیت‌های ترسناک، بلکه با نشان دادن بازیگران پشت نقاب‌ها و خلق تصاویر پشت صحنه تئاتر برای نخستین بار، دست روی علاقه روزافزون به نو گذاشت. 

فلتنز می‌گوید: «این نگاه دزدکی به پشت صحنه تقریباً به نوعی توهین‌آمیز است، چون اسطوره‌شناسی نو را از بین می‌برد.» 

«داستان‌های نو شاید به اندازه کابوکی در بازتولید شبح‌ها مهیج نبوده باشند، اما در عوض فرم آن‌ها داستان‌هایی از گذشته‌های دور بود و آن داستان‌ها اغلب با مکان‌های خاص در سراسر ژاپن مرتبط هستند». 

«آن داستان‌ها از طریق ارواح مرتبط با آن مکان‌ها بیان می‌شوند و ارواح برای حافظه محلی حکم مجرای ارتباطی را دارند.» 

به راستی چرا ارواح در سنت‌های فرهنگی ژاپن دوام آورده‌اند و در دوره ادو احیا شدند؟ 

به نقل از پِرل مُسکوویتز مجموعه‌دار که همراه همسرش سیمور مسکوویتز، صدها اثر چاپی را به موزه هدیه داده، در کاتالوگ نوشته شده که شاید راهی برای نمایش جامعه‌ی در حال تغییر بوده است: «حدس من اینست که این داستان‌های شبح‌آلود اشکالی از عدالت در جامعه‌ی فئودالی بودند که در آن، اقتدار طبقه حاکم، مطلق بود». 

«در چنین سیستم طبقاتی ناعادلانه‌ای، تماشای این نوع نمایش‌ها که در آن‌ها، ارواح می‌توانستند به روشی که مردم نمی‌توانند انتقام بگیرند و عدالت را از طریق این نقشه‌های انتقام‌جویانه اجرا کنند، نوعی تخلیه روانی بود.» 

بروکس می‌گوید دانستن شمار چاپ‌های آن زمان دشوار است و مردم هنوز آن‌ها را با روش‌های سنتی می‌سازند. 

بینندگان حتماً می‌توانند این تصاویر ارواح را به تصاویر ترسناک فیلم‌های مدرن ژاپنی مانند Ringu محصول ۱۹۹۸ و بازآفرینی انگلیسی آن به نام The Ring محصول ۲۰۰۲ مرتبط کنند. 

بروکس می‌گوید: «ارواح ژاپنی چیزهایی هستند که مردم آن‌ها را فیلم‌های ترسناک ژاپنی می‌شناسند. بنابراین حتی اگر تخصصی در این موضوع نداشته باشید، همچنان می‌توانید چیزهایی ببینید که می‌شناسید و به آن‌ها علاقه دارید.»

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • چرا ژاپنی‌ها به نقاشی «ارواح» علاقه دارند؟
  • رازهای نقاشی مرگ سقراط
  • نعل وارونه آزادی بیان در آمریکا
  • فیلم| نعل وارونه به آزادی بیان در دانشگاه‌های آمریکا
  • مروری بر آثار ایرانی در بینال ونیز/ آنجا که نگاه پایان می‌گیرد
  • معروفترین نقاشی جهان اتاق دار می‌شود
  • نمایشگاه نقاشی گروهی دانش آموزان ابتدایی شاهرود
  • افتتاحیه نمایشگاه «در ستایش سعدی» در موزه خوشنویسی ایران
  • خشم پدر، جان همسر و فرزندش را گرفت
  • فروش میلیون دلاری شاهکار ناتمام